توی این ساعت شوم توی این فصل کبود
وسط تعزیه هیشکی نیست .هیشکی نبود
توی هبر و وبر این جشن جنجال سکوت
کی صداتو برده میهن خشم الود؟
خورشید تو کی برده و کی سایه تو آتیش زده؟
کی از پی این همه شب شب رفته و شب اومده
مگه تو تقویم سکون ستاره تو چاه کیه
سال روی شاخ چی و خندق سر راه کیه؟
بگو تو فال قهوه مون عجوزه بد خواه کیه؟
آفتاب لب بوم کی و عقرب روی ماه کیه؟
خونه از گریه پره
کوچه از مرگ غزل
توی ویرونی باغ
نعش گل بفل بغل
قطره ای از اشک اینجاست
شعله ای آه اونجا
پاره ای گل اینجا
تیکه ای ماه اونجا
کوچه تا کوچه هراس
لب به لب نعش دعا
لشکر گلخوارو کی به راه انداخته؟
خواهر خورشید و کی به چاه انداخته؟