سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه های من

مرز نیستی!

حرف رفتن را مزن زودست هنوز

قصه ی ماندن بخوان وقتست هنوز

گر نماند فرصتی،اندک زمان ده مهلتی

شاید که فکرت بیادم هست هنوز

نخانم یک غریبه،که غریبت نیستم

مهرت به دلست،عاشقت هستم هنوز

بین من و تو مرز دل و مرز غم است

شاید که ره به نابودی نرسیدست هنوز

من دعا کردم برایت هر شب و هر نیمه شب

شاید که در رویا فرصت دیدارست هنوز

تو رامن چشم در راهم که باز آیی

گر چه هرزست،اما امید هست هنوز