تو زلفونت بود تار ربابم
چه میخواهی از این حال خرابم
تو که با مو سر یاری نداری
چرا هر نیمه شو آیی به خوابم
چرا هر نیمه شو آیی به خوابم
فلک در قصد آزارم چرایی
گلم گر نیستی خارم چرایی
تو که باری ز دوشم بر نداری
میون بار سربارم چرایی
تو که نوشم نهای نیشم چرایی
تو که یارم نهای پیشم چرایی
تو که مرحم نهای زخم دلم را
نمک پاش دل ریشم چرایی
نمک پاش دل ریشم چرایی
خدایا داد از این دل، داد از این دل
که یکدم مو نگشتم شاد از این دل
چو فردا دادخواهان داد خواهند
بگویم صد هزارون داد از این دل
چو فردا دادخواهان داد خواهند
بگویم صد هزارون داد از این دل
دلم دور است و احوالش ندونم
کسی خواهد که پیغامش رسونم
خداوندا ز مرگم مهلتی ده
که دیداری به دیدارش رسونم
خداوندا ز مرگم مهلتی ده
که دیداری به دیدارش رسونم
اگر دردم یکی بودی چه بودی
اگر غم اندکی بودی چه بودی
به بالینم حبیبی یا طبیبی
از این هردو یکی بودی چه بودی
به بالینم حبیبی یا طبیبی
از این هردو یکی بودی چه بودی
ندونم لخت و عریونم که کرده
کدوم جلاد بیجونم که کرده
بده خنجر که تا سینه کنم چاک
ببینم عشق تو با مو چه کرده
بده خنجر که تا سینه کنم چاک
ببینم عشق تو با مو چه کرده