سبب گر بسوزد
مسبب تو هستی
سبب ساز این جهان تویی
در این حال مستی صفا کردهام
تو را ای خدا من صدا کردهام
از این روزگاری که من دیدهام
چه شبها خدایا خدا کردهام
نهادم سر سجده بر خاکت
تو را ای خدا من صدا کردهام
که از من نگیری صفای دلم را
به راه محبت تو داری خدایا
چها کردهام
سبب گر بسوزد
مسبب تو هستی
سبب ساز این جهان تویی
ز دست که آید که دستم بگیرد
مرا سایه امان تویی
در این حال مستی صفا کردهام
تو را ای خدا من صدا کردهام
از این روزگاری که من دیدهام
چه شبها خدایا خدا کردهام
نهادم سر سجده بر خاکت
تو را ای خدا من صدا کردهام