سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه های من

نظر
در نوازش های باد ،

در گل لبخند دهقانان شاد ،

درسرود نرم رود ،

خون گرم زندگی جوشیده بود .


نوشخند مهر آب ،

آبشار آفتاب ،

در صفای دشت من کوشیده بود .


شبنم آن دشت ، ازپاکیزگی ،

گوییا خورشید را نوشیده بود !


روزگاران گشت و .... گشت :


داغ بر دل دارم از این سرگذشت ،

داغ بر دل دارم از مردان دشت .


یاد باد آن خوش نوا آواز دهقانان شاد

یاد باد آن دلنشین آهنگ رود

یاد باد آن مهربانی های باد

” یاد باد آن روزگاران یاد باد “


دشت با اندوه تلخ خویش تنها مانده است

زان همه سرسبزی و شور و نشاط

سنگلاخی سرد بر جا مانده است !


آسمان از ابر غم پوشیده است ،

چشمه سار لاله ها خوشیده است ،


جای گندم های سبز ،

جای دهقانان شاد ،

خارهای جانگزا جوشیده است !


بانگ بر می دارم از دل :

- ” خون چکید از شاخ گل ، باغ و بهاران را چه شد ؟

دوستی کی آخر آمد ، دوستداران را چه شد ؟‌“


سرد و سنگین ، کوه می گوید جواب :

- خاک ، خون نوشیده است !