سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عاشقانه های من

چی بگم وقتی که آفتاب نمی تابه
وقتی بارون نمی‌باره
وقتی مرغ زخمی شب
روی دیوارای خونمون میناله
وقتی دیواری به دستی نمی‌لرزه
دل سلاخی از این بغض پر از خون نمی‌ترسه
چی بگم

زندگی با این همه غم نمی‌ارزه، نمی‌ارزه
زندگی با این همه غم نمی‌ارزه، نمی‌ارزه

چی بگم
وقتی قناری تو بهارم نمی‌خونه
توی آسمون ابری
یه ستاره نمی‌مونه
وقتی حوضا پر خون دستها بسته‌ست
شعر آزادی رو هیشکی نمی‌خونه
چی بگم

زندگی با این همه غم نمی‌ارزه، نمی‌ارزه
زندگی با این همه غم نمی‌ارزه، نمی‌ارزه

با تو آسان می‌شد از دست سیاهیها گریخت
رو به سوی ظلمت شبهای بی‌فردا گریخت
بی تو ای آزادی ای والا کلام
گر نباشی در میان باید که از دنیا گریخت